دلم گرفته
نمی دونم چرا این قدر دلم گرفته خوب جایی رو بهتر از اینجا پیدا نکردم تا حرفام رو بگم
راستی من هم می خوام برم نه از این مکان دوستانه بلکه از ایران و فکر کنم آخرین آپ تو ایرانم باشه
دلم گرفته از آدمایی که قول می دن بعد مثل این هستن که اصلا نمی شناسنت
دلم گرفته از آدمای حسود
دلم گرفته از اونی که گفت تا آخرش باهات هستم ولی تو تنهاییم من رو تنها گذاشت
دلم گرفته از اونی که که گفت دوستت دارم ولی الان دوست نداره من رو ببینه
دلم گرفته از این زمون که این قدر سر ناسازگاری با من داره
دلم گرفته و دیگه می خوام برم. برم به یه جای دور تا تو تنهایی خودم باشم
ولی عشق من بدون دوستت دارم خیلی زیاد و عشقت از تو فلبم بیرون نمی ره
+ نوشته شده در جمعه سیزدهم مهر ۱۳۸۶ ساعت 2:7 توسط عبدالحمید
|