من68
این نوشته از طرف رفیقم من68 هستش که به گفته خودش:((این به افتخار هر چه رفیقه.....))
هيچ كس اشكي براي ما نريخت
هر كه با ما بود از ما مي گريخت
چند روزيست حالم ديدنيست
حال من از اين و آن پرسيدنيست
گاه بر روي زمين زل مي زنم
گاه بر حافظ تفاءل مي زنم
حافظ ديوانه فالم را گرفت
يك غزل آمد كه حالم را گرفت:
ما ز ياران چشم ياري داشتيم خود غلط بود آنكه مي پنداشتيم
+ نوشته شده در پنجشنبه هفدهم بهمن ۱۳۸۷ ساعت 21:28 توسط عبدالحمید
|